جانِ بهار



من هزار باره باید به تو، خودم، و تمام کسانی که می‌شناسم یادآوری کنم که زندگی هستی یافتن از عدم است. ارغوانم، خبری از حضور تو تا ده ماه پیش در زندگی ما بود؟نه. خبری از حضور من در این جهان تا سال‌‌‌‌‌‌‌های قبل از هزار و سیصد و هفتاد بود؟ نه جانکم.

زندگی همینقدر ناگهانی و نابهنگام است. و حضور افراد زندگی دیگران را دست‌خوش تغییر می‌کند. زندگی آمیختگی هرلحظه‌ی نیستی و هستی، غم و شادی، لبخند و گریه، ترس و شجاعت،سکوت و صدا،پوچی و معنا، و شکست و پیروزی است.  تمام تضادها درهم‌پیچیده‌اند. تو شادی را تجربه نمی‌کنی تا متوجه غم نشوی. تو شجاعت را نمی‌آموزی مگر با تمام وجودت بترسی. پیروز نمی‌شوی، مگر شکست بخوری. معنا نمی‌یابی مگر  پوچی را لمس کنی.ارغوانم، تو زندگی را متوجه نخواهی شد مگر مرگ را هرلحظه در کنار خودت ببینی. هست‌ها به چشم برهم‌زدنی نیست می‌شوند.

برای رنج‌ها خودت را بیشتر از آنچه که باید اندوهگین مکن. هرچه بیشتر خودت را درگیر وقایع پوچ و غیراصیل زندگی کنی، بیشتر از اصل خودت و از وجود خودت دور می‌شوی. از پا در می‌آیی و اسیر زنجیرهای خودساخته‌ی ذهنت و اطرافیانت می‌شوی. تو ناگهان به دنیا می‌آیی و ناگهان از دنیا می‌روی، مانند همه‌ی مردم. تو با دیگران هیچ تفاوتی نداری مگر در مسیری که می‌سازی و طی می‌کنی. ارغوانم، رنج‌های وجودی جهان را سخت در آغوش بگیر و زندگی کن.



خمش باش-همایون شجریان


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش بولت و مهره درمان سردرد دانلود کتاب های دانشگاهی امداد خودرو تهران تراوشات زیست یک دانشجو :) darkmovie آرتین شهبازی 8/4 شماره 18 PARS ART َشستشوی نوزاد در روشویی احسان کریمی